پيام دوستان
+
عطري مي شوي در کوهستاني ناپيدا…
کارم مرمت آثار باستاني است
کتيبه دلت را مرمت مي کنم
و الفباي ناخواناي روانت را
که به حروفي ناشناخته نوشته اند،
باز مي خوانم..
کارم مرمت آثار باستاني است
کتيبه دلت را مرمت مي کنم
و الفباي ناخواناي روانت را
که به حروفي ناشناخته نوشته اند،
باز مي خوانم..

در انتظار آفتاب
ديروز 9:8 صبح
*قاصدك*
کارم کشيدن جاده است، ساختن راه. از روزمرّگي هايت به ملکوت راه مي کشم.
خياطم، برايت پيراهن مي دوزم، پيراهني که اگر آن را بپوشي، عاشق مي شوي، تنت در باد مي وزد و جانت در جنّت مي دود.
*قاصدك*
فوگرم تار و پود عشق را رفو مي کنم، پارگي هاي لباس بخت را کوک مي زنم. وصله مي کنم دل را به آسمان و پينه مي کنم سرِ زانوي خستگي ها را.
پرستارم روي جراحت جانت مرهم مي گذارم، مرهمي از کلمات درست مي کنم، ضمادي از خرسندي و خوش وقتي. و اگر بخواهي بريدگي هاي روحت را بخيه مي زنم، سوزني دارم بي درد و نخي نازک که جذب مي شود در سلول هاي ظريفِ تازه رُسته ات. زخمت جوش مي خورد.
عقيل صالح
خسته نباشيد واقعا با اينهمه هنر خيالي...
*قاصدك*
@عقيل صالح زنده باشين.. تازه همينا هم هنراي من نيست! هنر خانم نظرآهاريه نگاهشون به دنيا رو خيلي دوست دارم
+
بنظر شما من پتانسيل نوشتن کتاب رو دارم ؟
.
فک کنيد تو زمينه داستان نويسي باشه (مجموعه داستان )
.
اگه نوشته هامو نخونديد لطفا در نظر سنجي شرکت "نفرماييد"
.
فک کنيد تو زمينه داستان نويسي باشه (مجموعه داستان )
.
اگه نوشته هامو نخونديد لطفا در نظر سنجي شرکت "نفرماييد"

در انتظار آفتاب
ديروز 8:58 صبح
[34%]
[37%]
[11%]
[18%]
38 رای دهنده
[37%]
[11%]
[18%]
+
بار دگر مرا از خواب بيدار کن رئيس (جمهور)
يک هم که شد دل را تيمار کن رئيس
گو و بخند گو نيست اين ماجرا
دستم بگير و رد اين اخبار کن رئيس
تکيه بزن بر کرسي عدل علي
ابرار را نزد خود احضار کن رئيس
عذاب عزلت يک مرد را
با خنده اي اجبار کن رئيس
خرابات خيال خادمي خسته
به يک نقاره انکار کن رئيس
مادرم مُرد از بس خون گريست
خنده را بر او بي اختيار کن رئيس
يک هم که شد دل را تيمار کن رئيس
گو و بخند گو نيست اين ماجرا
دستم بگير و رد اين اخبار کن رئيس
تکيه بزن بر کرسي عدل علي
ابرار را نزد خود احضار کن رئيس
عذاب عزلت يک مرد را
با خنده اي اجبار کن رئيس
خرابات خيال خادمي خسته
به يک نقاره انکار کن رئيس
مادرم مُرد از بس خون گريست
خنده را بر او بي اختيار کن رئيس
در انتظار آفتاب
ديروز 8:57 صبح
+
هيچوقت فکر نميکردم از رفتن آقاي رئييسي اينهمه ناراحت بشم
اينهمه گريه کنم
خدايا بما صبر بده
خديا جاشونو پر کن
اينهمه گريه کنم
خدايا بما صبر بده
خديا جاشونو پر کن
در انتظار آفتاب
ديروز 8:57 صبح
جاي هيچ کس هيچوقت قابل پر کردن و جا سازي ساير به جاي واحد نخواهد بود همه ما مرام و خصوصياتي داريم مختص به متکلم وحده يعني هرکس با استعدادها و مرام ها و باورهايي متولد ميشود پرورش مي يابد و به وقت نياز به کار گرفته ميشوند مثل شهيد سردار سليماني و شهيد رئيسي اينجا بدترين آدمها هم خصوصياتي دارند که شايد احسن الخالقين هم قادر به جبران و جايگزيني آن فرد نميشود
+
چه سِرّي است شما را
با واژگان ؟!
که حق تمامشان را خوب ادا مي کنيد ...
.
.
عليرضا خان
با واژگان ؟!
که حق تمامشان را خوب ادا مي کنيد ...
.
.
عليرضا خان

در انتظار آفتاب
ديروز 8:56 صبح
7 فرد دیگر
39 فرد دیگر
+
دل من محکمه ايست،
که به من مي گويد:
همه را دوست بدار،
به همه خوبي کن...
و اگر بد ديدي...
دل به دريا بزن و بخشش کن...
که به من مي گويد:
همه را دوست بدار،
به همه خوبي کن...
و اگر بد ديدي...
دل به دريا بزن و بخشش کن...
جوادتبريزي
ديروز 9:16 عصر
+
بعضي وقت ها بايد آدمها را از دور دوست داشته باشي. انگار انسانها نزديکشان ترسناک است...
انديشه نگار
ديروز 3:11 عصر
+
نخش هر قدر طولاني
همان اندازه تنهاتر . . .
کسي دلتنگي
يک بادبادک را
نمي فهمد
همان اندازه تنهاتر . . .
کسي دلتنگي
يک بادبادک را
نمي فهمد
انديشه نگار
ديروز 3:11 عصر
+
شهر ما امروز شهر شلوغي بود مسافران خودرا ازراه دور ونزديک به زير سايه سار طبيعت رسانده بودن چه رسم زيبايي آزاد ورها در دامنه صحرا ورقص پايکوبان جلوه اي از رها شدن از همه غمها و هراسها که منجر به اضطراب نا ايمن مي شود ولي آب ورود وسبزه وکوه وجنگل بر خلاف ماشين ودود وآسفالت روان آدم را شاد مي کند
انديشه نگار
ديروز 3:10 عصر
+
سلام
آقا مهمان امسال روزه دار ما هوس ماکاروني کرده
مواد لازم :قارچ....نهههههههههههه
سيب زميني...نههههههههههه
فلفل دلمه ....نهههههههه
گوشت...نهههههههههه
پياز...نهههههههههه
هويج...نههههههه
پس چي بريزم توش
فقط سويا و رب
يعني خودم از اين ماکاروني متنفرم
آخه بچه م انقد بد غذا
آقا مهمان امسال روزه دار ما هوس ماکاروني کرده
مواد لازم :قارچ....نهههههههههههه
سيب زميني...نههههههههههه
فلفل دلمه ....نهههههههه
گوشت...نهههههههههه
پياز...نهههههههههه
هويج...نههههههه
پس چي بريزم توش
فقط سويا و رب
يعني خودم از اين ماکاروني متنفرم
آخه بچه م انقد بد غذا
.jpg?w=400&h=399)
انديشه نگار
ديروز 3:8 عصر
سميه بانو عيب نداره ... همه ش که به حرفشون گوش نميکنم ...گاهي..بايد عادت کنن به خوردن بعضي غذاها... فقط چاشنيش رو بهتر ميکنم...
+
به بارانها
چه کسي ياد ميدهد
موسم پاييز طوري ببارد
که هيچ گلي
از خانه خود بيرون نيايد...
چه کسي ياد ميدهد
موسم پاييز طوري ببارد
که هيچ گلي
از خانه خود بيرون نيايد...

انديشه نگار
ديروز 3:8 عصر
+
سلام عزيزان وبلاگي اهالي ادب، معرفت وعشق..... امروز گذر ما به کرمان افتاده شايد سالهاست در انديشه ديدار اين شهرم وامروز گر چه يکباره ولي به دل ميهمان اهالي کرمان شديم فوق العاده دوست داشتني هستند اميدوارم گذري به اين شهر زيبا بکنيد......... هر چند که از روي کريمان خجليم
غم نيست که پرورده اين آب و گليم
در روي زمين نيست چو کرمان جايي
کرمان دل عالم است و ما اهل دليم
غم نيست که پرورده اين آب و گليم
در روي زمين نيست چو کرمان جايي
کرمان دل عالم است و ما اهل دليم
2-اشراق
04/1/11
+
سلام خوبي نيامده نخ بسته ام به انگشتم بشمارم هر که را که در گوشي همراه سالهاست به جناب، وبانو تنها ميشناسم. سلام نيشخندت هم بر من زيباست چون تو خود ميداني گاه تظاهر به دوستي خود حال خوب دل است، گاه تو فرياد زني نوروز وانطرف تر يکي نرم نرم بگويد آمد ه خوبي، شادي، سلامتي..... دنيايي داريم..نه؟؟؟ . سلامم را چه آرام پاسخ ميگويي ، غريبه نيستي آمدي،کوچه پاستور، پلاک تنهايي زنگ اول منتظرم....
2-اشراق
04/1/11
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید